- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرچه شمار عاشق زنّار زلف یار است در کوی عشقبازان رسوا شدن چه کار است
2 گفتند بت پرستی ست در اختیار طاعت خود می کند وگرنه ما را چه اختیار است
3 برپایِ دارِ شوقت سر می نِهم چو منصور کآخر همین سعادت در عشق پایدار است
4 در حلقه های زلفت بینی دل شکسته نیکو نگاهدارش از ما به یادگار است
5 غم نیست گر خیالی از گفتگو بماند در گلشن زمانه بلبل چو من هزار است