-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر چه بلبل طبعم هزار دستانست حدیث من گل صد برگ گلشن جانست
2 ز بیم چنگل شاهین جان شکار فراق دلم چو مرغ چمن روز و شب در افغانست
3 چو تاب زلف عروسان حجله خانهٔ طبع روان خستهام از دست دل پریشانست
4 چو از سر قلمم برگذشت آب سیاه سفینه ساز و میندیش ازینکه طوفانست
5 کسی که ملکت جم پیش همتش بادست اگر نظر بحقیقت کنی سلیمانست
6 دوای دل ز دواخانهٔ محبت جوی که نزد اهل مودت ورای درمانست
7 دل خراب من از عشق کی شود خالی چرا که جایگه گنج کنج ویرانست
8 چو چشمهٔ خضر ار شعر من روان افزاست عجب مدار که آن عین آب حیوانست
9 ورش بمصر چو یوسف عزیز میدارند غریب نیست که اورنگ ماه کنعانست
10 نه هر که تیغ زبان میکشد جهانگیرست نه هر که لاف سخن میزند سخندانست
11 اگر ز عالم صورت گذشتهئی خواجو بگیر ملکت معنی که مملکت آنست