- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم گدائی در عشقت به سلطنت نفروشم
2 اگر چه چهره به پشت هزار پرده بپوشی توئی که چشمه نوشی من از تو چشم نپوشم
3 چو دیگجوش فقیران بر آتشم من و جمعی گرسنه غم عشقند و عاشقند به جوشم
4 فلک خمیده نگاهش به من که با تن چون دوک چگونه بار امانت نشانده اند به دوشم
5 چنان به خمر و خمار تو خوابناکم و مدهوش که مشکل آورد آشوب رستخیز به هوشم
6 صلای عشق به گوشم سروش داده به طفلی هنوز گوش به فرمان آن صلای سروشم
7 تو شهریار بیان از سکوت نیم شب آموز گمان مبر که گرم لب تکان نخورد خموشم