خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

خیالی بخارایی
خیالی بخارایی

گرچه بر اسب سلطنت شاهی از خیالی بخارایی غزل 369

غزل 369 ام از 399 غزلیات

گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای

1 گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای تا به بساط عاشقی رخ ننهی پیاده‌ای

2 منع هوای دل مکن ای گل بوستان مرا زآن که تو هم در این هوا عمر به باد داده‌ای

3 بیش مگو به مردمان راز من ای سرشک خون چون سبب این گناه شد کز نظر او فتاده‌ای

4 از غم پای بستگی بیخبرند سرکشان باز بدین صفت که تو دست جفا گشاده‌ای

5 تا به لطافت لبش دم زدی ای شراب ناب از سخن تو روشنم گشت که نیک ساده‌ای

6 بار بکش خیالی و منّت تاج زر مکش روز نخست این هوس چون که ز سر نهاده‌ای

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای

شاعر شعر گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای چه کسی است ؟

شاعر شعر گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای خیالی بخارایی می باشد.

شعر گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای چیست ؟

قالب شعر گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای غزل است

مضمون اصلی شعر گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر