- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر چه صاحب معنی همه هنر باشد چو بی خبر بود از عشق، بی خبر باشد
2 دلا چو طالب غیری ز عشق لاف مزن تو عاشق دگری عاشقی دگر باشد
3 اگرچه از پس هر تیرگی ست روشنی یی ولی عجب که شب هجر را سحر باشد
4 چو گفتمش گذر از راه لطف جانب من به خنده گفت تو را خود از این گذر باشد
5 خوش است درّ خوشابِ سرشک بر وجهی که پیش رویِ تو آن نیز در نظر باشد
6 نظام کار خیالی ز چهرهٔ زرد است بلی به دولت زر کارها چو زر باشد