گرچه از داغ تو سوزد دل از اهلی شیرازی غزل 1197

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من

1 گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من نزنم دم که کسی بو نبرد از دل من

2 جز سفال سگ کویت نشود خاک تنم غیر از این خاصیتی نیست در آب و گل من

3 خانه روشن نشود تا تو نیایی ز درم که چراغی نبود غیر تو در محفل من

4 صید بی بختم اگر دوست بسنگم نکشد عجبی نیست که ننگش بود از بسمل من

5 آفتاب از مژه جاروب زند خاک درم که مشرف کند آن شاه بتان منزل من

6 مشکلی سخت بود مفلسی و رنج خمار هم مگر پیر مغان حل کند این مشکل من

7 اهلی افسوس که از وصل چراغ رخ دوست شمع مقصود نیفروخت دل غافل من

عکس نوشته
کامنت
comment