هرچند که گفتم غم دل سود از اهلی شیرازی غزل 711

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

هرچند که گفتم غم دل سود ندارد

1 هرچند که گفتم غم دل سود ندارد میسوزم و هیچ آتش من دود ندارد

2 منت ز طبیبان نکشد خسته دلی کو اندیشه مرگ و غم بهبود ندارد

3 از من که گذر کرد؟ که چون لاله بدامن داغی ز سرشک جگر آلود ندارد

4 از ناله بلبل چه شکیبد دل شیدا کاشفته سر نغمه داود ندارد

5 دل پیش سگ انداز که از بهر تو عاشق جان را چه وجودست که موجود ندارد

6 خوشباش که هر بنده که در عشق خریدند اندیشه سلطانی محمود ندارد

7 اهلی که چو پروانه شد از عشق تو سرمست جز سوختن از وصل تو مقصود ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment