گرچه کاری چو عشقبازی از خواجوی کرمانی غزل 209

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

گرچه کاری چو عشقبازی نیست

1 گرچه کاری چو عشقبازی نیست بگذر از وی که جای بازی نیست

2 بحقیقت بدان که قصه عشق پیش صاحبدلان مجازی نیست

3 چون نواهای دلکش عشاق هیچ دستان بدلنوازی نیست

4 ملک محمودی از کجا یابی اگرت سیرت ایازی نیست

5 توسن طبع را عنان درکش که روانی به تیز تازی نیست

6 شمع را زان زبان برند که او عادتش جز زبان درازی نیست

7 بادهٔ صاف کو که صوفی را جامه بی جام می نمازی نیست

8 دل دستانسرای مستانرا پرده سوزی به پرده سازی نیست

9 خیز خواجو که نزد مشاقان مهر ورزی به مهره بازی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment