سید ما بر درش مأوا از شاه نعمت‌الله ولی غزل 441

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

سید ما بر درش مأوا گرفت

1 سید ما بر درش مأوا گرفت گوشه ای در جنت المأوا گرفت

2 خاطر ما در خرابات مغان خوش مقامی یافت آنجا جا گرفت

3 مبتلائیم از بلای عشق او زان بلا این کار ما بالا گرفت

4 آب چشم ما به هر سو شد روان سو به سوی ما همه دریا گرفت

5 عقل رفت و یار مخموری گزید عشق سرمست آمد و ما را گرفت

6 هرچه می گوئیم می گوید بگو دیگری را کی رسد بر ما گرفت

7 نعمت الله سر به پای او نهاد دست او یکتای بی همتا گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment