همه دم ز درد عشقت دل زار از اهلی شیرازی غزل 188

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

همه دم ز درد عشقت دل زار من حزین است

1 همه دم ز درد عشقت دل زار من حزین است همه درد روزیم شد چکنم نصیبم این است

2 دل و دین گر از سجودت همه شد مرا همین بس که زخاک راهت ای بت اثریم بر جبین است

3 به رخ تو شهسوارا نه غبار خط برآمد که بر آفتاب گردی زغبار مشک چین است

4 تو که خرمن مرادی کرم از تو زیبد اما کرمت به سر بلندان ستمت به خوشه چین است

5 سر کویت ای سهی قد بود از بهشت خوشتر به بهشت نیست عیشی که درین سرا زمین است

6 من اگرچه بت پرستم تو مگو نظر بپوشان رخ خود بپوش ای دل که بلای عقل و دین است

7 بگشا کمند اهلی به شکار نو غزالی که سگ رقیب او را همه وقت در کمین است

عکس نوشته
کامنت
comment