افسوس ازین عمر که بر از امیرخسرو دهلوی غزل 128

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

افسوس ازین عمر که بر باد هوا رفت

1 افسوس ازین عمر که بر باد هوا رفت کاری به جهان نی به مراد دل ما رفت

2 خورشید من از اوج جوانی چو برآمد بس ذره سرگشته که بر باد هوا رفت

3 گفتم ز در خویش مران، گفت که بگذر زین کوچه که داند که چو تو چند گدا رفت؟

4 کس را چه غم ار رفت دل سوخته من بوده ست از آن من، اگر رفت مرا رفت

5 آن صبر که می گفتم من کوه گران سنگ بادی بوزید از تو ندانم که کجا رفت

6 گفتم که زیم بی تو، دوری مکش اکنون گر از من درویش حدیثی به خطا رفت

7 رنجه نشوم گر به جفا سر بریم، ز آنک بسیار چنین ها به سر اهل وفا رفت

8 تو دیر بزی کز گل بارانت نشان نیست هر ذره که از کوی تو با باد صبا رفت

9 ما را چه حد صبر به هجر تو، چو خسرو آمد به درت باز به سر آنکه به پا رفت

عکس نوشته
کامنت
comment