اجل از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی قصیده 78

1 اجل موفق دین آن خلاصه تحقیق توئی موفق آن خیرها علی التحقیق

2 توئی که از سر تقوی بجاه دنیاوی بدست کردی عقبی و این بود توفیق

3 زقدر جاه تو تشویرخورد چرخ رفیع زجود دست تو عاجز بماند بحرعمیق

4 چو نطق تو نبود بوستان بفصل ربیع چو لفظ تو نبود عذب سلسبیل ورحیق

5 به پیش روی تو صامت همیشود ناطق بپیش لفظ تو الکن همیشود منطبق

6 نمانده کس که نه بامنت تو مانده رهین نمانده کس که نه در نعمت تو گشته غریق

7 مرا زدهر زابنای آن شکایتهاست که حال تیره ام آنرا همی کند تصدیق

8 ازان نیابم در حق خویش جز تفضیل وزاین نبینم در حق خویش جز تعویق

9 سبب ندانم حرمان خویشرا جز آن که کاردان و هنر مندم و نسیب و عریق

10 ازین گروه بصدر تو التجا کردم مگر سعادت گردد مرا عدیل و رفیق

11 عجب نباشد کز دولتت سری گردم که گردد از نظر آفتاب سنگ عقیق

12 سر تو سبز و دلت شاد باد و بخت بکام همیشه دولت را سوی در گه تو طریق