1 اهلی ز توفیق بد تبرا میکن از خلق ببر بحق تولا میکن
2 چون معرکه جهان بلا انگیزست بنشین بکناری و تماشام میکن
1 گر ساقی بدمست به خشم از بر ما رفت بدمستی و دیوانگی ازما به کجا رفت
2 دیوانه از اینیم که آن شوخ پری وش چشمی سوی ما کرد که عقل از سر ما رفت
1 کوثر کجا و لعل روان بخش او کجا سرچشمه حیات کجا آب جو کجا
2 هر کو نشد لاله جگر خون از آن غزال از وادی محبت او یافت بو کجا
1 هرچند که یوسف بجمال از همه بیش است حسن نمکین تو بلای دل ریش است
2 چون گل همه تن آب حیاتی تو ولیکن چون خار دل آزار رقیبت همه نیش است