- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه، شمعی ز شبستان سحرخیزان است ناله، نخلی ز گلستان سحرخیزان است
2 چون دم صبح نباشد، همه کیفیت و شور گریه کاه دل بریان سحرخیزان است
3 دیدم از تاج خروسان، که ز بیداری بخت دولت زنده دلی، زآن سحر خیزان است
4 در ستم، ظالم ازین گونه که پا میفشرد هدف ناوک افغان سحر خیزان است
5 خانه دولت هرکس که به ظلم آباد است سیلش از اشک چو باران سحرخیزان است
6 روز در پرده گمنامی خویشند، چو شمع شب چو شد، عرصه جولان سحرخیزان است
7 باغ فیض دل شبها، که گلش مغفرتست آبش از ناله غلتان سحرخیزان است
8 عندلیب چمن روح فزای دم صبح صوت شور آور افغان سحرخیزان است
9 قامت خویش چو سازند دوتا وقت رکوع دو جهان در خم چوگان سحرخیزان است
10 دیده واعظ از آنست پر از نعمت فیض کز گدایان سر خوان سحرخیزان است