واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

واعظ قزوینی
واعظ قزوینی

پیری آمد، نه جوانیست دگر از واعظ قزوینی غزل 424

غزل 424 ام از 1154 غزلیات

پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش

1 پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش چون گل شمع بود بر سر ما گل ناخوش

2 وقت پیری نگه گرم بخوبان خنک است سیر گلشن نبود فصل دی و سرما خوش!

3 خوش فشانده است ز آلایش کثرت دامن چه عجب خاطر غمگین شود از صحرا خوش؟!

4 نیست دنیا، بجز از خانه پر مرداری چون در آن کرده تو پاکیزه طبیعت جاخوش؟!

5 دو سه روزیست حیات تو و، ناخوش آن هم بگذران ناخوشی این دو سه روز، اما خوش

6 غم درویش بود، آنکه توان تنها خورد خوردن نعمت الوان، نبود تنها خوش

7 واعظ امروز بهر ناخوش و خوش، خوشدل باش کآنچه ناخوش بود امروز، بود فردا خوش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش

شاعر شعر پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش چه کسی است ؟

شاعر شعر پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش واعظ قزوینی می باشد.

شعر پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش چیست ؟

قالب شعر پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش غزل است

مضمون اصلی شعر پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خوش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین است.
بنر