پیری خزان تازه بهار جوانی از اهلی شیرازی غزل 252

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

پیری خزان تازه بهار جوانی است

1 پیری خزان تازه بهار جوانی است وقت شباب خوش که گل زندگانی است

2 ایساقی صبوح که چون آفتاب صبح خار و گل از فروغ رخت ارغوانی است

3 جامی ببخش و چهره ما لاله رنگ کن کاندر بهار عمر رخ ما خزانی است

4 جام شراب و کنج خرابات و وصل یار عیش نهان مگوی که گنج نهانی است

5 پیش می صبوحی رندان و خواب امن شاهی و پاسبانی لشگر شبانی است

6 آن مدعی است کز پی شهرت چو برق سوخت خرم کسی که سوخته بی نشانی است

7 اهلی، نشان از آن خط لب میدهی مگر با طوطیان غیب ترا هم زبانی است

عکس نوشته
کامنت
comment