-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز چون بلبل بصد دستان ببستان آمدیم باز چون مرغان شبگیری خوش الحان آمدیم
2 گر بدامن دوستان گل میبرند از بوستان ما بکام دوستان با گل ببستان آمدیم
3 آستین افشان برون رفتیم چون سرو از چمن دوستان دستی که دیگر پای کوبان آمدیم
4 همچو گل یک سال اگر کردیم غربت اختیار مژده بلبل را که دیگر با گلستان آمدیم
5 از میان بوستان چو بید اگر لرزان شدیم بر کنار چشمه چون سرو خرامان آمدیم
6 چشم روشن گشتهایم اکنون که بعد از مدتی از چه کنعان بسوی ماه کنعان آمدیم
7 جان ما گر ما برفتیم از سر پیمان نرفت ساقیا پیمانه ده چون ما به پیمان آمدیم
8 گر پریشان رفتهایم اکنون تو خاطر جمع دار کاین زمان بر بوی آن زلف پریشان آمدیم
9 صبر در کرمان بسی کردیم خواجو وز وطن رخت بر بستیم و دیگر سوی کرمان آمدیم