باز آرزوی آن بت چین می‌کند از امیرخسرو دهلوی غزل 44

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

باز آرزوی آن بت چین می‌کند مرا

1 باز آرزوی آن بت چین می‌کند مرا معلوم شد که فتنه کمین می‌کند مرا

2 می‌خواندم گدای خود و گویی آن زمان ملک دو کون زیر نگین می‌کند مرا

3 از من مپرس کز چه دل دوست شد به باد در وی ببین که بی دل و دین می‌کند مرا

4 نه من به اختیار چنین مست و بی‌خودم چیزی‌ست در دلم که چنین می‌کند مرا

5 آه از تو می‌کنند همه عاشقان و من از دست دل که سوخته، این می‌کند مرا

6 صد منت خیال تو بر خسرو است، از آنک گه‌گه به خواب با تو قرین می‌کند مرا

عکس نوشته
کامنت
comment