- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز این دل من رو به که آورد، ندانم؟ وان صبر که بوده ست، کجا کرد، ندانم؟
2 شب ها منم و گوشه غم حال من این است حال دل آواره شبگرد ندانم
3 آن گرد که می خیزد ازان راه ببینید و آن کیست سوار از پی آن گرد، ندانم؟
4 اشک از سفر کوی ویم تحفه غم آورد من خوش تر ازین هیچ ره آورد ندانم
5 بازم به جگر می خلد آن قامت چون تیر ساقی، قدح باده که من درد ندانم
6 یاری که برنجد ز جفا، یار نگویم مردی که بترسد ز بلا، مرد ندانم
7 از هر که بپرسند بگوید که چه خسرو یک سوخته حادثه پرورد ندانم