- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بازم ز هر طرف مه رخساره کسی است دل با کسی و دیده بنظاره کسی است
2 آسوده گشتم از همه عالم ولی دلم آواره است و هر نفس آواره کسی است
3 آهسته رو که در ره خوبان بخاک و خون مرغی که میطپد دل بیچاره کسی است
4 هرکس وسیله اجلش حالتی بود مارا وسیله غمزه خونخواره کسی است
5 اهلی بگو بخواجه که ما کیمیاگریم ما را چه احتیاج بمس پاره کسی است
6 دورست راه دین و ره کفر دورتر اهلی طریق عشق گزین کاین میانه ایست