جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بگذشت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 612

غزل 612 ام از 6329 غزلیات

بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد

1 بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

2 آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد

3 شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد

4 جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد

5 از لذت جام تو دل ماند به دام تو جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد

6 بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد

7 باغ از دی نامحرم سه ماه نمی‌زد دم بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد

شاعر شعر بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد چه کسی است ؟

شاعر شعر بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد چیست ؟

قالب شعر بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد غزل است

مضمون اصلی شعر بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر