- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
2 آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
3 شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
4 جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
5 از لذت جام تو دل ماند به دام تو جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
6 بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
7 باغ از دی نامحرم سه ماه نمیزد دم بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد