- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از پی شمس حق و دین دیده گریان ما از پی آن آفتابست اشک چون باران ما
2 کشتی آن نوح کی بینیم هنگام وصال چونک هستیها نماند از پی طوفان ما
3 جسم ما پنهان شود در بحر باد اوصاف خویش رو نماید کشتی آن نوح بس پنهان ما
4 بحر و هجران رو نهد در وصل و ساحل رو دهد پس بروید جمله عالم لاله و ریحان ما
5 هر چه میبارید اکنون دیده گریان ما سر آن پیدا کند صد گلشن خندان ما
6 شرق و غرب این زمین از گلستان یک سان شود خار و خس پیدا نباشد در گل یک سان ما
7 زیر هر گلبن نشسته ماه رویی زهره رخ چنگ عشرت مینوازد از پی خاقان ما
8 هر زمان شهره بتی بینی که از هر گوشهای جام می را میدهد در دست بادستان ما
9 دیده نادیده ما بوسه دیده زان بتان تا ز حیرانی گذشته دیده حیران ما
10 جان سودا نعره زنها این بتان سیمبر دل گود احسنت عیش خوب بیپایان ما
11 خاک تبریزست اندر رغبت لطف و صفا چون صفای کوثر و چون چشمه حیوان ما