پس از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 342

ایرانشان ابن ابی الخیر

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

پس از بجّه و نوبه مردی درشت

1 پس از بجّه و نوبه مردی درشت پدید آمد و بختش آمد به مشت

2 دلیری چو آشفته پیل دژم همه کار او سرکشی و ستم

3 جوانی پسندیده و رهنمای به نیرو و نیرنگ و فرهنگ ورای

4 مگر نام آن نامور سنجه بود که دیو دلاورش در پنجه بود

5 سپاهی دلاور پدیدار کرد بدیشان تنی چند سالار کرد

6 یکی پهلوان بود ارندو به نام نیا نوح پیغمبر و باب حام

7 تنی چون هیون داشت و چرمی سپید ز نیروی او بوده بیم و امید

8 به گفتار نوبی چنان راندند که دیو سپیدش همی خواندند

9 به نیروی او اندر آن مرز، مرد ندیدند هنگام ننگ و نبرد

10 چو شاخ درختان یکی بال اوی چو پیل ژیان گردان و یال اوی

11 دگر دیو دستان و دیو سپید چو ارژنگ و اولاد و غندی و بید

12 همه پهلوان و همه نامدار برآشفت نوبی بدان روزگار

13 سپاهی فراز آمد از کوه و دشت که گردون از ایشان همی خیره گشت

14 سپاهی دوباره هزاران هزار فراز آمدند از درِ کارزار

15 به بالا یکایک درخت بلند همه نامدار و همه زورمند

16 به پیش اندرون سنجه و باربید چپ و راست، ارژنگ و دیو سپید

17 ز نوبه به راه سوان آمدند چو سیل سپاه روان آمدند

18 گرفتند سر تا بسر باختر بپرداختند آن همه بوم و بر

19 همه مرزداران کشیدند رخت به جایی که بود استواریش سخت

20 سیاهان همه مرز بگذاشتند همه هرچه دیدند برداشتند

21 به تاراج و خون دست کرده دراز چنین تا به رقه رسیدند باز

عکس نوشته
کامنت
comment