-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هم عفی الله نی که ما را مرحبائی میزند عارفانرا در سر اندازی صلائی میزند
2 آشنایانرا ز بی خویشی نشانی میدهد بینوایانرا ز بی برگی نوائی میزند
3 اهل معنی را که از صورت تبرا کردهاند هر نفس در عالم معنی ندائی میزند
4 میسراید همچو مرغان سرائی وز نفس هر دم آتش همچو باد اندر سرائی میزند
5 همچو نی گر در سماعت خرقه بازی آرزوست دامن آنکس بچنگ آور که نائی میزند
6 یکنفس با او بساز ار ره بجائی میبری همدم او باش کوهم دم ز جائی میزند
7 گر نئی بیگانه خواجو حال خویش از نی شنو زانکه آن دلخسته هم دم ز آشنائی میزند