- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از ادیب الممالک اندر یاد داستانی لطیف و خوش دارم
2 گفت در پیشگاه اقدس شاه خواستار طاعتی فراز آرم
3 جشن مسعود تاجداری را یادگاری ستوده بگذارم
4 زین سبب گشت خامه ام غواص در تک بحر طبع زخارم
5 «تاج نوشیروان شه » از تاریخ شاهد آمد بصدق گفتارم
6 شد بباب معارف این گفتار ثبت از خامه گهربارم
7 سپس از تاج شاه همت خواست طبع وقاد و کلک سحارم
8 ««بشرف تاج شاهم »» از دیهیم پاسخ آمد چو بخت شد یارم
9 این دو تاریخ نغز را کردم صدر دیوان و زیب طومارم
10 ناگهان چهره مقدس شاه شد پدیدار پیش دیدارم
11 نور تمثال شاه بر دیوار کرد حیران چو نقش دیوارم
12 گفتم ««ای وارث انوشروان »» در رهت جان خویش بسپارم
13 پس بدیدم کزین خطاب نخست چون سراسر حروف بشمارم
14 هست تاریخ تاجداری شه که بدیوان فضل بنگارم
15 گفت نی از زبان شه برگوی «من شه هفتمین قاجارم »