🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

چشم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 168

مثنوی معنوی 168 ام از 6329 دفتر اول

چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31

1 چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست از حقارت وز زیافت بنگریست

2 خویش‌بینی کرد و آمد خودگزین خنده زد بر کار ابلیس لعین

3 بانگ بر زد غیرت حق کای صفی تو نمی‌دانی ز اسرار خفی

4 پوستین را بازگونه گر کند کوه را از بیخ و از بن برکند

5 پردهٔ صد آدم آن دم بر درد صد بلیس نو مسلمان آورد

6 گفت آدم توبه کردم زین نظر این چنین گستاخ نندیشم دگر

7 یا غیاث المستغیثین اهدنا لا افتخار بالعلوم و الغنی

8 لا تزغ قلبا هدیت بالکرم واصرف السؤ الذی خط القلم

9 بگذران از جان ما سؤ القضا وامبر ما را ز اخوان صفا

10 تلخ‌تر از فرقت تو هیچ نیست بی پناهت غیر پیچاپیچ نیست

11 رخت ما هم رخت ما را راه‌زن جسم ما مر جان ما را جامه کن

12 دست ما چون پای ما را می‌خورد بی امان تو کسی جان چون برد

13 ور برد جان زین خطرهای عظیم برده باشد مایهٔ ادبار و بیم

14 زانک جان چون واصل جانان نبود تا ابد با خویش کورست و کبود

15 چون تو ندهی راه جان خود برده گیر جان که بی تو زنده باشد مرده گیر

16 گر تو طعنه می‌زنی بر بندگان مر ترا آن می‌رسد ای کامران

17 ور تو ماه و مهر را گویی جفا ور تو قد سرو را گویی دوتا

18 ور تو چرخ و عرش را خوانی حقیر ور تو کان و بحر را گویی فقیر

19 آن بنسبت با کمال تو رواست ملک اکمال فناها مر تراست

20 که تو پاکی از خطر وز نیستی نیستان را موجد و مغنیستی

21 آنک رویانید داند سوختن زانک چون بدرید داند دوختن

22 می‌بسوزد هر خزان مر باغ را باز رویاند گل صباغ را

23 کای بسوزیده برون آ تازه شو بار دیگر خوب و خوب‌آوازه شو

24 چشم نرگس کور شد بازش بساخت حلق نی ببرید و بازش خود نواخت

25 ما چو مصنوعیم و صانع نیستیم جز زبون و جز که قانع نیستیم

26 ما همه نفسی و نفسی می‌زنیم گر نخواهی ما همه آهرمنیم

27 زان ز آهرمن رهیدستیم ما که خریدی جان ما را از عمی

28 تو عصاکش هر کرا که زندگیست بی عصا و بی عصاکش کور چیست

29 غیر تو هر چه خوشست و ناخوشست آدمی سوزست و عین آتشست

30 هر که را آتش پناه و پشت شد هم مجوسی گشت و هم زردشت شد

31 کل شیء ما خلا الله باطل ان فضل الله غیم هاطل

جلال الدین محمد مولوی(مولانا) از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست مثنوی معنوی 168 ام از 6329 دفتر اول در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد
شعر قالب : مثنوی معنوی سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست

شاعر شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست چه کسی است ؟

شاعر شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست چیست ؟

قالب شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست مثنوی معنوی است

سبک شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست چیست ؟

سبک شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

چشم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 168

مثنوی معنوی 168 ام از 6329 دفتر اول
بنر