1 آدم به کریوه ایست در راه فلک شیبش درک و فراز معراج ملک
2 عقلش سوی معراج کشد لیک بسعی آسان بردش نفس و طبیعت بدرک
1 گر کند ابر کرم میل تن خاکی ما چه تفاوت کند آلودگی و پاکی ما
2 ما بدیدار توای ساقی جان دلشادیم نه که از هستی جانست فرحناکی ما
1 نور دو چشم کز برم بریده رفته است هیچ نمی رود زدل گرچه زدیده رفته است
2 پای بدامن کفن زان نکشد شهید عشق کز سر مستی جهان دست کشیده رفته است