ای آنک تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 2741

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای آنک تو خواب ما ببستی

1 ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشه‌ای نشستی

2 ای زنده کننده هر دلی را آخر به جفا دلم شکستی

3 ای دل چو به دام او فتادی از بند هزار دام رستی

4 رستی ز خمار هر دو عالم تا حشر ز دام دوست مستی

5 با پر بلی بلند می‌پر چون محرم گلشن الستی

6 رو بر سر خم آسمان صاف تا درد بدی بدی به پستی

7 دولت همه سوی نیستی بود می‌جوید ابلهش ز هستی

8 گیرم که جمال دوست دیدی از چشم ویش ندیده استی

9 ای یوسف عشق رو نمودی دست دو هزار مست خستی

10 خامش که ز بحر بی‌نصیبی تا بسته نقش‌های شستی

عکس نوشته
کامنت
comment