ای آنک تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 2742

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای آنک تو خواب ما ببستی

1 ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشه‌ای نشستی

2 اندر دلم آمدی چو ماهی چون دل به تو بنگرید جستی

3 چون گلشن نیستی نمودی چون صبر کنیم ما به هستی

4 چون باشد در خمار هجران آن روح که یافت وصل و مستی

5 آن خانه چگونه خانه ماند کز هجر ستون او شکستی

6 پنداشتی ای دماغ سرمست کز رنج خمار بازرستی

7 در عشق وصال هست و هجران در راه بلندی است و پستی

8 از یک جهت ار چه حق شناسی از ده جهت آب و گل پرستی

9 بسیار ره است تا به جایی کاندر سوداش طمع بستی

عکس نوشته
کامنت
comment