1 عبدالله راد امیر روشن دل ورای چون عزم سفر کرد بجاوید سرای
2 زد کلک امیری پی تاریخ رقم «ابنای ادب یتیم گشتند ایوای »
1 مرا سیر سپهر از روز اول ز آرام و سکون دارد معطل
2 رساند گه ز پایان سوی بالا کشاند گه ز اعلا سوی اسفل
1 خدا رحمت کند مرحوم حاجی میرزاآقاسی را ببخشد جای آن بر خلق احزاب سیاسی را
2 ترقی اعتدالی انقلابی ارتجاعیون دومکراسی و رادیکال و عشقی اسکناسی را
1 گفتم تو کیستی کاین احسان به من نمودی گفتا به ذات پاکم حق باصر است و اعرف
2 گفتم تو پیر عشقی ای شیخ پاکدامن گفتا تو طفل راهی ای کودک مزلف