1 قدمی نه به خلوت یاران یار اگر بایدت بیا یاران
2 هر که ما چون فتاد در دریا کی خورد غم ز قطرهٔ باران
3 کار ما عاشقی بود دائم بود این کار کار بیکاران
4 ما و رندی و خدمت ساقی زاهد و بندگی هشیاران
5 هر عزیزی که می خورد با ما نبود خار پیش میخواران
6 وه که زلف بتم چه طرار است می برد دل ز دست عیاران
7 بندهٔ سید خراباتم لاجرم سرورم به سرداران