یک سخن گر من ازان جان از امیرخسرو دهلوی غزل 392

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

یک سخن گر من ازان جان و جهان خواهم یافت

1 یک سخن گر من ازان جان و جهان خواهم یافت ره سوی آرزوی خویش بدان خواهم یافت

2 گر به گرد قد زیباش نگردم، چه کنم؟ در کدامین چمن آن سرو روان خواهم یافت؟

3 جان عاشق، اگر از بهر رخ زیبا راست من کدامین رخ زیبا به ازان خواهم یافت؟

4 دل برفت از من و یارب که گهی خواهد بود که ازان گم شده خویش نشان خواهم یافت؟

5 بیدل و غمزده ام کیست که دل خواهد داد عاشق و سوخته ام از که ضمان خواهم یافت؟

6 عشق ازین گونه که بیش است به دل تا جان هست نه همانا که ازین فتنه امان خواهم یافت

7 از گله پا به گلم ده که من بدخو را روزی از دیده اغیار نهان خواهم یافت

8 ای که گفتی به دعا آرزوی خویش بیاب باری آنچ آرزویم هست همان خواهم یافت

9 ساقیا، جان عزیز است بهای رطلت دفع غم را بخرم، گر چه گران خواهم یافت

عکس نوشته
کامنت
comment