ذره چون خورشید گردد طالع از اهلی شیرازی غزل 246

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ذره چون خورشید گردد طالع و لامع خوش است

1 ذره چون خورشید گردد طالع و لامع خوش است آفتاب بخت من لامع نشد طالع خوش است

2 میزند تیغ آفتاب من که میرم پیش او گر شفاعتخواه نبود در میان مانع خوش است

3 میرسد گاهی بسمع محرمان حالم ولی حال مجنون را اگر لیلی بود سامع خوش است

4 سایه ام بر سر سگش همچون همامی افکند گر بمشتی استخوان من شود قانع خوش است

5 ناخوشیهایی که ما از ظلمت هجران کشیم گاه گاهی برق وصلی گر شود لامع خوش است

6 دوش دیدم اهلی آنمه همنشین در واقعه گر بخواب این قصه هم واقع شود واقع خوش است

عکس نوشته
کامنت
comment