یک شرر از عین عشق دوش از عطار نیشابوری غزل 248

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

یک شرر از عین عشق دوش پدیدار شد

1 یک شرر از عین عشق دوش پدیدار شد طای طریقت بتافت عقل نگونسار شد

2 مرغ دلم همچو باد گرد دو عالم بگشت هرچه نه از عشق بود از همه بیزار شد

3 بر دل آن کس که تافت یک سر مو زین حدیث صومعه بتخانه گشت خرقه چو زنار شد

4 گر تف خورشید عشق یافته‌ای ذره‌شو زود که خورشید عمر بر سر دیوار شد

5 ماه رخا هر که دید زلف تو کافر بماند لیک هر آنکس که دید روی تو دین‌دار شد

6 دام سر زلف تو باد صبا حلقه کرد جان خلایق چو مرغ جمله گرفتار شد

7 یک شکن از زلف تو وقت سحر کشف گشت جان همه منکران واقف اسرار شد

8 باز چو زلف تو کرد بلعجبی آشکار زاهد پشمینه پوش ساکن خمار شد

9 هر که ز دین گشته بود چون رخ خوب تو دید پای بدین در نهاد باز به اقرار شد

10 وانکه مقر گشته بود حجت اسلام را چون سر زلف تو دید با سر انکار شد

11 روی تو و موی تو کایت دین است و کفر رهبر عطار گشت ره زن عطار شد

عکس نوشته
کامنت
comment