-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار میآید
2 نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او مرا از فرط عشق او ز شادی عار میآید
3 مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار میآید
4 برو ای شکر کاین نعمت ز حد شکر بیرون شد نخواهم صبر گر چه او گهی هم کار میآید
5 روید ای جمله صورتها که صورتهای نو آمد علم هاتان نگون گردد که آن بسیار میآید
6 در و دیوار این سینه همیدرد ز انبوهی که اندر در نمیگنجد پس از دیوار میآید