-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس نادره جهانی ای جان و زندگانی جان و دلم نماند گر تو چنین بمانی
2 شاهی خوب رویان ختم است بر تو اکنون بستان خراج خوبی در ملک کامرانی
3 از چشم نیم مستت پر فتنه شد جهانی آخر بدین شگرفی چه فتنهٔ جهانی
4 نه گفتهای کزین پس فتنه نخواهم انگیخت پس طره نیز مفشان گر فتنه مینشانی
5 تا دید آب حیوان لعل چو آتش تو شد از جهان به یکسو از شرم در نهانی
6 چون هر نفس لب تو جانی دگر ببخشد کس ننگرد به عمری در آب زندگانی
7 هرچند جان شیرین بردی به تلخی از من تلخیم کرد لیکن شیرین ترم ز جانی
8 چون جان شوربختم شیرینی از تو دارد شاید اگر به تلخی جانم به لب رسانی
9 عطار از غم تو زحمت کشید عمری گر بر من ستمکش رحمت کنی توانی