امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

عاشقی را که غم دوست از امیرخسرو دهلوی غزل 722

غزل 722 ام از 2198 غزلیات

عاشقی را که غم دوست به از جان نبود

1 عاشقی را که غم دوست به از جان نبود عاشق جان بود او، عاشق جانان نبود

2 مردن از دوستی، ای دوست، زهندو آموز زنده در آتش سوزان شدن آسان نبود

3 بی بلا نیست مرادی که نه حج پیش در است که به ره زحمت دریا و بیابان نبود

4 زهر کش از کف ساقی تو، اگر می خواری کیست کش تشنگی چشمه حیوان نبود

5 ای که عاشق نه ای، ار دم دهدت غمزه زنی دل نبندی که نکو روی مسلمان نبود

6 جان فدای نظری شد مشمر سهل، ای دوست کارزویی که به جانی خری، ارزان نبود

7 دی به گشت آمدی و شور به بازار افتاد پادشاهی که به شهر آید، پنهان نبود

8 رفتی و ماند خیال تو، ولی خرسندم ماندنش گر ز پی همرهی جان نبود

9 چند پرسی که چرا خلق به رویم حیرانست؟ این حکایت ز کسی پرس که حیران نبود

10 خسروا، بلبلی آخر، به قفس هم خوش باش دور گردونست، همه باغ و گلستان نبود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عاشقی را که غم دوست به از جان نبود

شاعر شعر عاشقی را که غم دوست به از جان نبود چه کسی است ؟

شاعر شعر عاشقی را که غم دوست به از جان نبود امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر عاشقی را که غم دوست به از جان نبود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر عاشقی را که غم دوست به از جان نبود چیست ؟

قالب شعر عاشقی را که غم دوست به از جان نبود غزل است

مضمون اصلی شعر عاشقی را که غم دوست به از جان نبود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر