ای چیده سنبل تر در باغ از خواجوی کرمانی غزل 801

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته

1 ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته و افکنده شاخ ریحان بر لاله دسته دسته

2 ریحان مشک بیزت آب بنفشه برده یاقوت قند ریزت نرخ شکر شکسته

3 زلف شکسته بسته در حلق جان جمعی وانگه چنین پریشان ما زان شکسته بسته

4 دائم خیال قدت بر جویبار چشمم چون سرو جویباری برطرف چشمه رسته

5 با حاجبان ابرو ذکر کمان چه گوئی باید که گوشه گیری زان شست زه گسسته

6 برخیز تا ببینی قندیل آسمان را چون شمع صبحگاهی پیش رخت نشسته

7 اکنون که در کمندم فرصت شمر که دیگر مشکل بدامت افتد صیدی ز قید جسته

8 گر پسته با دهانت نسبت کند دهانرا برخیز و مشت پر کن بشکن دهان پسته

9 خواجو بپرده سازی دست از رباب برده مطرب به تیز چنگی نای رباب خسته

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر