زهی تیره از زلف تو روز، از خیالی بخارایی غزل 294

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

زهی تیره از زلف تو روز، شام

1 زهی تیره از زلف تو روز، شام به روی تو دعویّ مه ناتمام

2 چو نسبت ندارد به زلف تو مشگ چرا می پزد عود سودای خام

3 کنون ما و کویت که نبوَد عجب در بارِ خاصان و غوغای عام

4 حیاتی که بی او رود، گر کسی بگوید حلال است بادش حرام

5 توای مه یکی ز آنچه دارد رخش نداریّ و لاف است بالای بام

6 خیالی چو بگذشت از نام و ننگ به رندیّ و مستی برآورد نام

عکس نوشته
کامنت
comment