- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برکش ای ترک بر اسب طرب و شادی تنگ که زمستان شد و نوروز فراز آمد تنگ
2 باد نوروزی با باغ همی صلح کند من و تو هر دو چرا بیهده باشیم به جنگ
3 سبز رنگ است ز سبزه سر کوه و لب جوی چهکشی سر ز خط ای نوش لب سبز آرنگ
4 آهوان روی نهادند سوی سبزه و آب بنه ای آهوی سیمین ز سر این خوی پلنگ
5 زاهن و سنگ همی سبزه دمد برکُه و دشت نرمکن برمن مسکین دل چونآهن و سنگ
6 می آسوده بهخم اندر چون زنگ شدست نه روا باشد بر آینهٔ وصل تو زنگ
7 خیز تا هر دو بر این روز دلفروز کنیم بهمی لعلشتاب و به لبکشت درنگ
8 سوی باغ آی که در رود و سرود آمدهاند قمری و فاخته بر سرو بن مینا رنگ
9 راستگوییکه در ایوان ملک ساختهاند حمد هول رباب و پسر سقا جنگ
10 شاه شاهان ملک ارغو که به لشکرگه او صد امیرند مه از بهمن و بهرام و پشنگ
11 این غزل هست بر آن وزن کجا شاعر گفت: «ترکش ای ترک به یک سو فکن و جامهٔ جنگ»