یک نظر در چشم سرمستی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 850

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

یک نظر در چشم سرمستی نگر

1 یک نظر در چشم سرمستی نگر تا ببینی نور دیده در نظر

2 ما خراباتی و رند و عاشقیم عاقلانه از سر ما در گذر

3 ایکه می پرسی ز ما و حال ما مستم و از خود نمی دارم خبر

4 از کرم لطفی کن ای ساقی به ما جام پر می آور و خالی ببر

5 حالت رندی و سرمستی ما شهرتی خوش یافته در بحر و بر

6 در دل آن کس که حق گنجیده است کی شود از خلق دلتنگ ای پسر

7 نعمت الله مست و جام می به دست می برد در پای خم عمری به سر

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر