آینه‌ای از جلال الدین محمد مولوی غزل 1816

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آینه‌ای بزدایم از جهت منظر من

1 آینه‌ای بزدایم از جهت منظر من وای از این خاک تنم تیره دل اکدر من

2 رفت شب و این دل من پاک نشد از گل من ساقی مستقبل من کو قدح احمر من

3 رفت دریغا خر من مرد به ناگه خر من شکر که سرگین خری دور شده‌ست از در من

4 مرگ خران سخت بود در حق من بخت بود زانک چو خر دور شود باشد عیسی بر من

5 از پی غربیل علف چند شدم مات و تلف چند شدم لاغر و کژ بهر خر لاغر من

6 آنچ که خر کرد به من گرگ درنده نکند رفت ز درد و غم او حق خدا اکثر من

7 تلخی من خامی من خواری و بدنامی من خون دل آشامی من خاک از او بر سر من

8 شارِقِ من فارقِ من از نظرِ خالقِ من شمع کُشی دیده کَنی در نظر و منظر من

عکس نوشته
کامنت
comment