ای آفتاب طفلی در سایهٔ از عطار نیشابوری غزل 140

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ای آفتاب طفلی در سایهٔ جمالت

1 ای آفتاب طفلی در سایهٔ جمالت شیر و شکر مزیده از چشمهٔ زلالت

2 هم هر دو کون برقی از آفتاب رویت هم نه سپهر مرغی در دام زلف و خالت

3 بر باد داده دل را آوازهٔ فراقت در خواب کرده جان را افسانهٔ وصالت

4 عقلی که در حقیقت بیدار مطلق آمد تا حشر مست خفته در خلوت خیالت

5 خورشید کاسمان را سر رزمهٔ می‌گشاید یک تار می‌نسنجد در رزمه جمالت

6 ترک فلک که هست او در هندوی تو دایم سر پا برهنه گردان در وادی کمالت

7 سیمرغ مطلقی تو بر کوه قاف قربت پرورده هر دو گیتی در زیر پر و بالت

8 صف قتال مردان صف‌های مژه توست صد قلب برشکسته در هر صف قتالت

9 عطار شد چو مویی بی روی همچو روزت تا بو که راه یابد در زلف شب مثالت

عکس نوشته
کامنت
comment