- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برهنه تنی یک درم وام کرد تن خویش را کسوتی خام کرد
2 بنالید کای طالع بدلگام به گرما بپختم در این زیر خام
3 چو ناپخته آمد ز سختی به جوش یکی گفتش از چاه زندان: «خموش!»
4 به جای آور، ای خام، شکر خدای که چون ما نهای خام بر دست و پای