ای مرهم هر سینه مجروح از اثیر اخسیکتی غزل 147

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

ای مرهم هر سینه مجروح لب تو

1 ای مرهم هر سینه مجروح لب تو فرسوده قدم های دلم در طلب تو

2 گُم کرد سر رشته تدبیر دلم باز در طره ی سر گمشده بلعجب تو

3 چون تار طراز است شب و روز تن من تا برطرف روز تنیده است شب تو

4 چون لاله دلم چهره بخون شست چو بگرفت سبزه طرف چشمه ی حیوان لب تو

5 من بنده نویسد بتو سلطان کواکب تا خسرو خوبان جهانشد لقب تو

6 ای حور پریزاده بر این حسن و طراوت از آدمیان نیست همانا نسبت تو

7 در ساخته ام با غم تو، روی همین است چون جز ز غم من نفزاید طرب تو

8 بیداد سه ساله که اثیر از همدان برد تقدیر الهی بُد و باقی سبب تو

عکس نوشته
کامنت
comment