8 اثر از منطق‌العشاق اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر منطق‌العشاق اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / اوحدی مراغه‌ای / منطق‌العشاق

منطق‌العشاق اوحدی مراغه‌ای

1 به نام آنکه ما را نام بخشید زبان را در فصاحت کام بخشید

2 به نور خود بر افروزندهٔ دل به نار بیدلی سوزندهٔ دل

3 سر هر نامه‌ای از نام او خوش جهان جان ز عکس جام او هوش

4 درود از ما، سلام از حضرت او دمادم بر رسول و عترت او

1 در آن ایام کز من دور شد بخت سراسر کار من بی‌نور شد سخت

2 مرا دولت زِ خود پرتاب می‌‎کرد تنم پُر تب، دلم پُر تاب می‌‎کرد

3 در ایام جوانی پیر گشته چو عنقا رفته، عزلت گیر گشته

4 نه قوت را مجالی در مزاجم نه دانش را وقوفی درعلاجم

1 خداوندا، به ارواح بزرگان که یوسف را نگه داری ز گرگان

2 بزرگش دار در دانش چو یوسف عزیز مصر گردانش چو یوسف

3 برنجش را ز باد غم مکن پست به خواری دشمنانش را ببر دست

4 به پیش خواجه رونق بخش و نورش مدار از سایهٔ این خواجه دورش

1 جهان خالیست، من در گوشه زانم مروت قحط شد، بی‌توشه زانم

2 اگر بودی چنان چون بود ازین پیش بزرگی کو بدانستی کم از بیش

3 چرا بایستمی ده نامه گفتن؟ چو خامان درد دل با خامه گفتن؟

4 کی از ده نامه‌ای نامم برآید؟ ز هر بیهوده‌ای کامم بر آید؟

1 ازین گفتن، خدایا، شرم دارم و زان حضرت به غایت شرمسارم

2 ز فیض خود دلم پر نور گردان زبانم را ز باطل دور گردان

3 ضمیرم را ز معنی بهره ور کن خیال فاسد از طبعم بدر کن

4 مرا توفیق نیکو بندگی ده دلم را زنده دار و زندگی ده

1 شنیدم کز هوسناکان جوانی به ناگه فتنه شد بر دلستانی

2 رخش زرد و تنش باریک میشد جهان بر چشم او تاریک میشد

3 شبی بیدار بود، از عشق نالان پریشان گشته چون آشفته حالان

4 دلش را آتش سودا برآشفت چو آتش تیزتر شد باد را گفت:

1 نسیم باد نوروزی، چه داری؟ گذر کن سوی آن دلبر به یاری

2 نگار ماهرخ، ترک پریوش بت گل روی سیم اندام سرکش

3 فروغ نور چشم شهریاران چراغ خلوت شب زنده‌داران

4 نهال روضهٔ حسن و جوانی زلال فیض و آب زندگانی

1 عنایت‌ها توقع دارم از تو که هم آشفته و هم زارم از تو

2 عزیزی پیش من چون جان اگر چه به چشم خلق گیتی خوارم از تو

3 ز کار من مشو غافل، که عمریست که من سرگشته و بی‌کارم از تو

4 نخواهم گشتن از عشق تو بیزار بهل، تا میرسد آزارم از تو

1 غلامی میکنم تا زنده باشم بمیرم، همچنانت بنده باشم

2 مرا دم بعد ازین امیدواری روان گردان، به امیدی که داری

1 چو بشنید این سخن، بر زاری او بتندید از پریشان کاری او

2 به دل در دشمنی چیزی نبودش ولی در دوستی می‌آزمودش

اوحدی مراغه‌ای

8 اثر از منطق‌العشاق اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر منطق‌العشاق اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی