14 اثر از جام جم اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جام جم اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار اوحدی مراغه‌ای / جام جم اوحدی مراغه‌ای

جام جم اوحدی مراغه‌ای

1 شد غلام ملک به می خوردن بشدند از پیش به پی کردن

2 یافتندش به کنج میخانه مفلس و عور و مست و دیوانه

3 پس بگفتند پند و هیچ نگفت میکشیدند و او دگر میخفت

4 رند کی میگذشت آشفته بارها خانه پدر رفته

1 چون تعلق برید جان از جسم نبود حال جان برون زد و قسم:

2 گر نکوکار بوده باشد، رست ورنه در خاک خوار ماند و پست

3 نفس اگر پاک و گر پلید بود منزل هر یکی پدید بود

4 هر یکی را در آن جهان جاییست وندران منزلی و ماواییست

1 پیش ازین کردمت ز حال آگاه که: سه روحند جسم را همراه

2 کار هر یک پدید و مدت کار وین سخن باز می‌کنم تکرار

3 تا چهل سال روح روینده میکند کار در تن بنده

4 تن او باشد اندر افزونی متفاوت به چندی و چونی

1 ای شب و روز عالم از تو بساز شب و روزی به کار ما پرداز

2 شب نگاهی درین معانی کن روز لطفی چنانکه دانی کن

3 حبذا از چنان دل افروزی ! اتفاق چنین شب و روزی

4 صاحبا، در شب سعادت خواب مکن و روز نیک را دریاب

1 قوت نفس را مقاماتست سر آن معجز و کراماتست

2 نفس چندانکه هست بالاتر در کرامات و کشف والاتر

3 از کدورت دلت چو گردد دور رختت از ظلمت آورند به نور

4 غیب دان جز به نور نتوان شد وقت بین بیحضور نتوان شد

1 پدری داری اندرین بالا گشته در اصل و در گهر والا

2 گر ازین قبه ره به دریابی خویش را پیش آن پدر یابی

3 پدرت را برادران هستند همه را جفت و مادران هستند

4 سر به سر نور و جمله روحانی فارغ از ننگ عالم فانی

1 بود روزی مسیح و یارانش دانش اندوز و راز دارانش

2 سخن عشق را بیان میکرد فاش میگفت و پس نهان میکرد

3 در میان سخن چو یارانش خسته دیدند و اشک بارانش

4 خواستندش نشان عشق و دلیل گفت: فرداست روز نار و خلیل

1 پی تقلید رفتن از کوریست در هر کس زدن ز بیزوریست

2 من درین کوچه خانه‌ای دارم هم ازین دام و دانه‌ای دارم

3 گر به سالوس دام باز کشم سر خورشید در نماز کشم

4 میتوانم به وقت زراقی مار این زخم را شدن راقی

1 نور با جان اگر چه همرنگست با تنش نیز صحبتی تنگست

2 سوی این روشنی همی پویند این زیارت که خلق میگویند

3 گر ازین نور اثر ندیدی عام استخوان را چگونه بردی نام؟

4 تن پاک ار ز جان جدا باشد نه که بی‌رحمت خدا باشد

1 گر دعا جمله مستجاب شدی هر دمی عالمی خراب شدی

2 تو دعا را اگر ندانی روز نشوی بر مراد خود پیروز

3 تا نیابد دل تو راه به غیب دست حاجت برون می‌آر از جیب

4 غیب‌دان جز به نور نتوان شد وقت بین بی‌حضور نتوان شد

آثار اوحدی مراغه‌ای

14 اثر از جام جم اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جام جم اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی