7 اثر از قصیده‌ها عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصیده‌ها عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عرفی شیرازی / قصیده‌ها عرفی شیرازی

قصیده‌ها عرفی شیرازی

1 کردم ز شراب ناب توبه وز گفته ناصواب توبه

2 میساختمش بباده ممزوج بی خستگی از گلاب توبه

3 در لفظ شراب چون بود آب با تشنه لبی زآب توبه

4 در وصف بباده چون شریک است صد بار ز شهد ناب توبه

1 ای مرا بر زشتی اعمال ، نومیدی گواه دورم از حسن عمل چون رو سپیدی از گناه

2 صورت امید می بینم چو آب موج زن بسکه میگردد زشرمم رعشه در نور نگاه

3 گر بصورت کاه را گویم که همرنگ منی کهر با چون مردم چشم بتان گردد سیاه

4 میل فعل زشت را با طبع من آمیزش است وین شبیه ربط کفر است و مکافات اله

1 گر مرد همتی ز مروت نشان مخواه صد جا شهید شو ، دیت از دشمنان مخواه

2 بستان زجاج و در جگر افشان و نم مجوی بشکن سفال و در دهن انداز و نان مخواه

3 خاک از فلک مخواه و مراد از زمین مجوی ماه از زمین مجوی و وفا زاسمان مخواه

4 ترصیع تخت و تاجت اگر خسروی دهد بشکن کلاه مسند وگوهر زکان مخواه

1 بیا که با دلم آن می‌کند پریشانی که غمزه تو نکردست با مسلمانی

2 زدیده رفتی و مردم همان نفس ، فریاد که بی تو مردم وآنگه چنین بآسانی

3 کسی که تشنه لب ناز توست میداند که موج آب حیات است چین پیشانی

4 نهشت غمزه اسلام دشمنت که دو روز محبت تو کنم جمع با مسلمانی

1 زهی وفای تو همسایه پشیمانی نگاه گرم تو تکلیف نامسلمانی

2 متاع حسن تو سرمایه تهیدستی خیال زلف تو مجموعه پریشانی

3 لب تو جرعه ده باده دل آشوبی غم تو شانه کش طره تن آسانی

4 گل کرشمه بخندد چو چشم بازکنی بهار عشوه بریزد چو رخ بپوشانی

1 ای دل راهزن که از عرشم بحضیض ثری فرستادی

2 ای ستم دوست کز در خلدم بمضیق بلا فرستادی

3 ای غلط سیر کز ره قدسم بمسیر فنا فرستادی

4 ای عروسی که بهر جلوه خویش بدو عالم مرا فرستادی

1 ز خود گر، دیده بر بندی برآنم کام جان بینی همان کز اشتیاق دیدنش زاری همان بینی

2 کسی کز ملک معنی در رسد خود را بوی بنمای که گر مس وا نمایی کیمیا را ارمغان بینی

3 زر ناتص عیارت پیش از آن بر کیمیایی زن که هم زرهم محک را شرمسار از امتحان بینی

4 تو سلطان غیوری در کمند نفس بدگوهر بکش زان پیشتر خود را که جور از آسمان بینی

1 بخوان خود درآ تا قبله روحانیان بینی بین در آینه تا آتش صد خانمان بینی

2 بدیدار تو دلشادند دایم دوستان تو ترا هم شادمان خواهم چو روی دوستان بینی

3 هلاکم می کند گردون و غمگین بینمت ، آری تو نتوانی که بر احباب ، دشمن قهرمان بینی

4 تو محبوب جهان آنگه مدارا ، باورم ناید تو شمع انجمن باشی و در پروانه جان بینی

1 بود درکتم عدم بکر طبیعت را جای که خرد بر سرش استاده همی گفت برآی

2 چند در پرده نشیند خلف دوده کون محرمی نیست مگر هم تو شوی پرده گشای

3 نه ترا عقد زفاف است در این پرده ضرور نه مرا صبر و سکون داده در این دیر خدای

4 مریمی کن تو که فرزند مسیح است مسیح خاتمی کن تو که توفیق گدای است گدای

آثار عرفی شیرازی

7 اثر از قصیده‌ها عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصیده‌ها عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.