1 گر آن مه را وفا بودی چه بودی ورش ترس از خدا بودی چه بودی
2 دمی خواهم که با او خوش برآیم اگر او را رضا بودی چه بودی
3 دلم را از لبش بوسیست حاجت گر این حاجت روا بودی چه بودی
4 بتی کز وی بخود پروا ندارم گرش پروای ما بودی چه بودی
1 در این اندیشه شب را روز کردم فراوان نالهٔ دلسوز کردم
2 چو از حد افق هنگام شبگیر علم بفراشت خورشید جهانگیر
3 ز مشرق بر شفق زر میفشاندند به صنعت لعل در زر مینشاندند
4 چراغ طالع شب تیره میشد سپاه روز بر شب چیره میشد
1 چو زرین بال عنقای سرافراز ز مشرق سوی مغرب کرد پرواز
2 نهان گردید شمع گیتی افروز سپاه شام شد بر روز پیروز
3 عروس مهر رفت اندر عماری مقرر گشت بر شب پردهداری
4 هیون کوه را در سایه بستند ز گوهر بر فلک پیرایه بستند
1 چنین زیبا نگاری دلستانی به رعنائی و خوبی داستانی
2 چنان بر عاشق خود مهربان بود که گوئی عاشق جان و جهان بود
3 نبودی با منش جز مهربانی ندیدیم جز از او شیرین زبانی
4 مدامم خرمی دمساز بودی به رویش چشم جانم باز بودی
1 دلا تا چند از این صورت پرستی قدم بر فرق هستی زن که رستی
2 غم هر بوده و نابوده تا چند حکایت گفتن بیهوده تا چند
3 چو رندان خیز و چابک دستیی کن ز جام نیستی سر مستیی کن
4 رها کن عقل و رو دیوانه میگرد چو مستان بر در میخانه میگرد
1 من اندر عیش و بختم در کمین بود چه شاید کرد چون طالع چنین بود
2 زناگه بخت وارون بر سرم تاخت از آن خوش زندگانی دورم انداخت
3 ز هر سو دشمنانم را خبر شد حدیث ما به هر جائی سمر شد
4 جهانی را از آن آگاه کردند ز وصلش دست ما کوتاه کردند
1 چو این ناخوش خبر در گوشم آمد به صد زاری دل اندر جوشم آمد
2 جهان آن عیش شیرینم بشورید مرا زان ماه مهر افروز ببرید
3 ز درد دوریش دیوانه گشتم ز هوش و خواب و خور بیگانه گشتم
4 چو بر جانم فراقش تاختن کرد مرا شوریدهٔ هر انجمن کرد
1 خیالی بود و خوابی وصل یاران شب مهتاب و فصل نوبهاران
2 میان باغ و یار سرو بالا خرامان بر کنار جویباران
3 چمن میشد ز عکس عارض او منور چون دل پرهیزکاران
4 سر زلفش زباد نوبهاری چو احوال پریشان روزگاران
1 دریغ آن روزگار شادمانی دریغ آن در تنم زندگانی
2 کجا رفت آنکه طبعم شادمان بود امیدم حاصل و بختم جوان بود
1 شبی چون شام در فریاد و زاری به صبح آوردم اندر نوحه کاری
2 صباحی ناگهانم خواب بربود زمانی جانم از زاری بیاسود
3 خرامان آمد اندر خواب نوشین خیال آن سهی سروم به بالین
4 مرا دید اوفتاده زار و مدهوش ز تاب آتش دل سینه پرجوش