3 اثر از مقطعات در دیوان اشعار عبید زاکانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار عبید زاکانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مقطعات در دیوان اشعار عبید زاکانی

1 ای اقچه گرد روی کانی ای بی تو حرام زندگانی

2 ای راحت جان و قوت دل ای مایهٔ عیش و کامرانی

3 تا کی باشد عبید بی تو تن داده به عجز و ناتوانی

1 مردم به عیش و شادی و من در بلای قرض هریک به کار و باری و من مبتلای قرض

2 قرض خدا و قرض خلایق به گردنم آیا ادای فرض کنم یا ادای قرض

3 خرجم فزون ز غایت و قرضم برون ز حد فکر از برای خرج کنم یا برای قرض

4 از هیچ خط نتابم غیر از سجل دین وز هیچکس ننالم غیر از گوای قرض

1 نماند هیچ کریمی که پای خاطر من ز بند حادثهٔ روزگار بگشاید

2 خیال بود مرا کان غرض که مقصود است حصول آن غرض از شهریار بگشاید

3 بدان هوس بر سلطان کامران رفتم که از عطای ویم کار و بار بگشاید

4 ز پیش شاه و وزیرم دری گشاده نشد مگر ز غیب دری کدر کار بگشاید

1 خدایگان جهان رکن دین عمیدالملک توئی که چرخ به جاه تو التجا دارد

2 قضا به هرچه اشارت کنی مطیع شود قدر به هرچه رضا باشدت رضا دارد

3 کسیکه پرتو رای تو در ضمیر آرد چه التفات به جام جهان نما دارد

4 به دست هرکه فتد خاک آستانهٔ تو نظر حرام بود گر به کیمیا دارد

1 بفیروزی در این قصر همایون که بادا تا به نفخ صور معمور

2 به شادی بزم سلطان قصب پوش که دل را ذوق بخشد دیده را نور

3 جمال ملک و دین شاه جوانبخت که باد از تخت و تاجش چشم بد دور

4 صریر کلک او را دهر محکوم نفاذ امر او را چرخ مامور

1 چون ز بهر فال بگشائی کتاب چون ز بهر فال بگشائی کتاب

2 حرف اول را ز سطر هفتمین بنگر از رای بزرگان سر متاب

3 از حروف آن حرف کاندر فاتحه است باشد آن بی شک دلیل فتح باب

4 وآنچه شرحش میدهم کان نامده است نیک باشد گر کنی زان اجتناب

1 چه خوش باشد در این فرخنده ایوان نشان افزودن و مجلس نهادن

2 به یاد بزم سلطان جوانبخت نشستن شاد و داد عیش دادن

3 چو من دل درمی و معشوق بستن به روی دوستان در بر گشادن

1 ای دل ز اهل و اولاد دیگر مکش ملامه در شهر خویش بنشین بالخیر والسلامه

2 آن قوم بی‌کرم را یک بار آزمودی « من جرب المجرب حلت به الندامه »

1 به نای و نی همه عمرم گذشت و می‌گفتم دریغ عمر و جوانی که می‌رود بر باد

2 به آه و ناله کنون دل نهاده‌ام چه کنم قضا قضای خدای است هرچه بادا باد

1 زهی لعل لب نازک میانت مراد دیدهٔ باریک بینان

2 غم عشقت به هشیاری و مستی مراد دیدهٔ خلوت نشینان

آثار عبید زاکانی

3 اثر از مقطعات در دیوان اشعار عبید زاکانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار عبید زاکانی شعر مورد نظر پیدا کنید.